با سپرى شدن دورهٔ شاه‌عباس بزرگ، موسیقى رونق خود را از دست داد و از موسیقى‌دانان حمایتى نشد. در زمان سلطنت شاه‌ سلطان حسین دورهٔ رواج ادعیه و اوراد و سحر و جادو و خرافات و قدرت و نفوذ متشرعین و فقها و متعصبین مذهبى بود. در این دوره نه نتها به موسیقى و موسیقى‌دانان توجهى نمى‌شد، بلکه هنر موسیقى نزد مردم قبیح و خلاف شرع به‌شمار مى‌رفت و دست‌اندرکاران موسیقى را مردمى گمراه و بى‌دین و فاسد مى‌دانستند. کار به جایى رسید که در مجالس عروسى به‌جاى نوازنده و خواننده روضه‌خوان دعوت مى‌کردند و مجالس شادمانى با خواندن روضه برگزار مى‌شد. آثار این طرز فکر تا اواخر دوره قاجاریه نیز کم و بیش دیده مى‌شود.

دورهٔ نادرشاه نیز به جهت بى‌اعتنایى او به امور هنرى آخرین ضربات به این هنر ملى وارد آمد. شورش و غلبه افاغنه و تصرف اصفهان و انقراض سلسله صفویه هنرهاى زیبا را در اوج خود متوقف کرد و بسیارى از آثار را خراب و نابود ساخت. به فرمان محمود اصفهان غارت شد و بسیارى آثار زیبا و با عظمت عصر صفوى ویران گردید و نقاشى‌ها و گنجینه‌هاى هنرى پایمال و نابود شد و اموال مردم به یغما رفت. شیراز نیز به‌دست یغماگران افغان افتاد و بسیارى را به قتل رساندند. با اینکه سلطنت آنان در ایران بیش از هفت سال طول نکشید اما در همین زمان کوتاه حوادث بسیار روى داد و ستمکارى بى‌شمار شد. ظهور نادر و کشمکش میان مدعیان سلطنت نیز بر خرابى اوضاع افزود تا اینکه نادر پس از غلبه بر مخالفان و مدعیان سلطنت مالک تاج و تخت ایران گردید. نادرشاه به علم و ادب و هنر توجه و علاقه‌اى نداشت. بعد از قتل او اوضاع ایران آشفته‌تر گردید و مدعیان سلطنت به زد و خورد برخاستند و ناامنى و هرج و مرج همه جا را فرا گرفت تا سلطنت ایران کریم خان زند را مسلم گشت. وى در تمام مدت سلطنت خویش در رفاه حال مردم کوشید. او شخصاً مردى بزرگوار و زنده‌دل و عشرت‌دوست و خوشگذران بود و بر اثر سلامت طبع و آسایش‌طلبى برخلاف نادرشاه به کشور‌گشایى و خونریزى تمایلى نداشت. این پادشاه وسائل آسایش و خرمى و نشاط مردم را فراهم مى‌کرد. با همهٔ کوشش‌هاى وى در ایجاد آرامش و نشاط مردم در این دوره کمتر به نام بزرگانى بر مى‌خوریم که در علم و ادب و هنر هم‌پایهٔ گذشتگان باشند و آن گروه که تربیت‌شدگان استادان پیش از این عهد بودند هیچ‌گاه به مرتبهٔ استادان قدیم نرسیده‌اند. تنها در خوشنویسى است که درویش عبدالمجید طالقانى در نوشتن خط شکسته به مرتبه استادى تمام رسیده است.

در این دوره موسیقى قدیم ایران اصول علمى و روش فنى خود را از دست داده بود و در روش عملى آن نیز ظاهراً اصول و قواعدى که در گذشته لازمه این فن بود مهجور و فراموش شده بود. در دوره کریم‌خان زند تشویقى که از اهل موسیقى به‌عمل آمد موسیقى بازارى را رونق بخشید. تنها اقلیتى از استادان فن که سنت‌هاى پیشینیان را رعایت مى‌کردند و در حفظ موسیقى کوشا بودند براى جلوگیرى از گسیختگى موسیقى اقداماتى مى‌کردند و کوششى که در حفظ آن به‌عمل آمد از طرف همین علاقمندان به حفظ موسیقى صورت گرفت.

از استادان موسیقى در اواخر عصر زندیه دو تن معروف بوده‌اند که نام و شرح حال آنها را کتاب‌هاى مختلف نوشته‌اند. یکى حکیم و ریاضى‌دان و طبیب و شاعر و دانشمند فن موسیقى اواخر سدهٔ دوازده هجرى میرزا نصیر اصفهانی، دیگر مشتاق على‌شاه اصفهانى از مشایخ بزرگ سلسلهٔ نعمت‌اللهى که در حسن صورت و مهارت در نوازندگى سه‌تار شهرت داشته است.

پس از قتل آقامحمدخان، باباخان که دوران ولایتعهدى خود را در شیراز مى‌گذراند به تهران آمد و در ۱۲۱۲ هـ.ق. به‌نام فتحعلى‌شاه به تخت سلطنت نشست و دربار سلسله‌هاى پیشین را برپا کرد و جمعى از موسیقى‌دانان دوره زندیه از خواننده و نوازنده و استادان به‌نام آن عهد به دربار او منتقل شدند. موسیقى ملى ایران به‌وسیله همین استادان، خوانندگان و نوازندگان به دربار فتحعلى‌شاه انتقال یافت و رواج پیدا کرد. همچنان‌که شاعران دورهٔ زندیه پس از انتقال به دربار قاجار شیوۀ شعرى خود را رواج دادند و پیشقدم شاعران دوره قاجار به‌شمار مى‌‌روند، موسیقى‌دانان عهد زندیه هم آنچه را در عمل و نظر در نوازندگى و خوانندگى به‌کار مى‌بردند به دربار قاجار انتقال دادند و پیشقدم استادان به‌نام موسیقى در دورهٔ محمدشاه به‌حساب مى‌آیند.

تاریخچهٔ تنظیم موسیقى ایران در هفت دستگاه به‌درستى روشن نیست. همین قدر مى‌توان دریافت که از اواخر سدهٔ نه هجرى به بعد تزلزلى در اصول و روش موسیقى و سبک کار گذشتگان راه یافت و شیرازه موسیقى قدیم به‌تدریج از هم پاشیده و اساتید فن براى جلوگیرى از هرج و مرجى که در موسیقى ملى راه یافته بود و براى حفظ و سر و صورت دادن به آن و داشتن ضابطه اقدام به جمع‌آورى و تنظیم و تقسیم آن به دستگاه‌ها و آوازها و گوشه‌هاى مربوط به تناسب موضوع کرده‌اند.

شاید بتوان تاریخ این کار را به اواخر دوره صفوى یا اوایل دوره قاجار برگرداند. نیز مى‌توان احتمال داد که تقسیم و تنظیم و تکمیل موسیقى ایران به‌صورت هفت دستگاه و آواز و گوشه‌هاى مربوطه در دورهٔ فتحعلى‌شاه یا اوایل سلطنت محمدشاه صورت گرفته و رسمیت یافته باشد.

در هر صورت آنچه در موسیقى عهد ناصرالدین شاه و بعد از آن مشاهده مى‌شود یکى مقام و آوازهایى است در موسیقى که اسامى تازه‌اى دارند. مانند بیات ترک، افشار، لیلى و مجنون، شور، بیات کرد و غیر اینها و حتى اسامى بعضى از آنها در کتاب و رساله‌هاى موسیقى عهد صفویه هم دیده نمى‌شود. صرف‌نظر از بعضى آهنگ‌هاى محلى یا گوشه‌هایى که به‌نام آن محل یا به‌نام ایل و طایفه‌اى معروف هستند مانند بختیاری، سیخی، شوشتری، گیلکی، قجر، قرایى و امثال اینها بعضى از گوشه‌ها و نغمه‌ها نیز به‌نام اشخاص معروف هستند مانند مهدى ضرابی، نصیرخانی، مرادخانی، حاجى‌حسنی، که در کتاب‌هاى نویسندگان قدیم و عهد صفویه دیده نمى‌شود.

درهر‌حال این نامگذارى با نبودن خط موسیقى در آسان شدن تعلیم این فن و حفظ نغمه‌ها و لحن‌ها بسیار مؤثر بوده است.

از دیگر مختصات موسیقى عصر قاجار رواج پیش درآمد در اواخر این دوره است. پس از ظهور مشروطیت و آزادى اجتماعات و برپایى جشن‌ها و کنسرت‌ها و آشنایى با هیئت ارکسترهاى خارجى براى شروع کنسرت به آهنگ‌ها و قطعات ضربى و مفصل احتیاج پیدا شد و با استفاده از خودِ دستگاه و آوازهاى موجود پیش درآمد را به‌وجود آوردند. پیش‌درآمد را از نوآورى‌هاى غلام‌حسین معروف به درویش‌خان مى‌دانند.

تشکیل مجالس روضه که پیش از صفویه در ایران معمول شده بود در عصر قاجاریه گسترش یافت و عمومیت پیدا کرد. در میان روضه‌خوان‌ها خوانندگان به‌نامى ظهور کردند که بعضى از آنان در فن موسیقى و خوانندگى و شناختن دقایق فنى و اطلاع بر ریزه‌کارى‌هاى این هنر ممتاز بودند. در عصر قاجاریه به‌ویژه در ایام سلطنت ناصرالدین‌شاه و مظفرالدین‌شاه عزادارى به‌صورت دسته‌گردانى با تشریفات و تجمل بسیار برگزار مى‌شد.

زدن نقاره که در کشور ما سابقهٔ بسیار قدیمى و تاریخى دارد با الحانى اجرا مى‌شد که ریشهٔ بسیار کهن داشتند و این نیز از عوامل حفظ و انتقال الحان قدیم بود.

آنچه از موسیقى قدیم ایران به دوره قاجاریه رسید و به عصر کنونى منتقل گردید همان است که اساتید عصر قاجاریه اعم از خواننده و نوازنده جمع‌آورى و با تعلیم به جانشینان خویش یا افراد تحت تربیت و تعلیم خود و طالبین این فن به زمان بعد انتقال دادند. تأثیر خوانندگان و نوازندگان حرفه‌اى یا به اصطلاح مطرب‌ها و بازیگرها و دسته‌هاى آنان را که مجموعاً طبقه خاصى را تشکیل مى‌دادند نیز نباید نادیده گرفت. این جماعت در هر عصر و زمان بنا به وضع اجتماعى و اقتصادى زمان خود کم و بیش وجود داشته‌اند و در حفظ و انتقال موسیقى معمول بیان خویش و بستگان و همکاران و افراد تحت تعلیم خود تأثیر بسزا گذاشته‌اند. استادان بزرگى نیز از میان آنها برخاسته‌اند.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *